حافظه تاریخ همیشه در مورد «نقش آفرینانش» دقیق نبوده است و به دفعات دچار فراموشی شده است، خصوصا این فراموشی در مورد زنان بیشتر از مردان است. روی سخن تاریخ با مردان تاریخساز است و عبارت «زنان تاریخساز»، عبارت غریبی است؛ برای همین گفته میشود تاریخ مذکراست. «زینب پاشا» یکی از شخصیتهای گمشده تاریخ ایران است که به تنهایی و در اوج روزهای پردهنشینی زنان، پرچمدار اعتراضهای مردمی پیش از انقلاب مشروطه در تبریز بود. قیام وی از جمله حرکتهای مردمی بود که در شکلگیری انقلاب تجددطلبی مشروطه در تبریز نقش داشت. زینب پاشا با شکستن حریم دیکتاتوری ترس، جرئت اعتراض را در مردم بیدار کرد، اما نامش در زیر سایه بلند نامهای رجال دوران ناپیدا و به دست فراموشی سپرده شد. لذا رد پای محسوسی از وی در اسناد مکتوب موجود یافت نمیشود. بیشتر منابع تحقیقی از زندگی زینب پاشا، منابع شفاهی هستند که یا سینه به سینه نقل شده و یا در خاطرات و نقل قولهایی در ارتباط با زندگی دیگران نامی هم از او آورد. تعداد اسناد و مکتوباتی که در ارتباط با زینب پاشا در چند سال اخیر منتشر و گردآوری شده است، محدود است که غالبا به صورت کتاب و مقاله منتشر شده است و بیشتر براساس تجربیات شخصی کسانی است که یا در زمان زینب پاشا در قید حیات بودهاند و نگارنده شانس مصاحبه و گفتگو با وی را داشته است یا اشارات کوتاهی است در لابلای خاطرات و دستنوشته های راویان پر آوازه قیام مشروطه. زینب پاشا معروف به «بیبیشاه زینب»، «زینب باجی»، و «دهباشی زینب» در محله عمو زینالدین که یکی از محلات قدیمی و فقیرنشین شهر تبریز است به دنیا آمد. پدرش شیخ سلیمان، روستایی تهیدستی بود که مانند بسیاری دیگر، روزگار را به سختی میگذارنده است. نام پدر، تنها اسمی است که در کنار اسم زینب دیده میشود و اطلاعاتی مبنی بر ازدواج زینب در دست نیست. در تنها عکس منسوب به زینب پاشا، وی زنی است تنومند و قویهیکل که با بیقیدی پا روی پا اندخته و برخلاف دیگر زنان در تصویر اثری از طنازی یا ظرافتهای زنانه معمول در چهره وی دیده نمیشود. گفته شده است او برخلاف دیگر زنان آن زمان تبریزی که روبنده به صورت خود میزدند، با صورت باز و بدون روبنده رفتوآمد میکرد و مانند مردان به قهوهخانهها رفت و آمد داشت و بیمهابا در جمع مردان مینشست و قليان میکشيد. او در عملیات و حملاتی که انجام میداد چارقد از سر برمیداشت و به نشان تحقیر مردان آن را به سویشان پرتاب میکرد.غارت اموال اغنیا و تقسیم آن در بین فقرا محور اصلی فعالیتهای زینب پاشا را تشکیل میداد و در این راستا ترسی از شکستن قالبهای سنتی جنسیتی مرسوم نداشت و حتی در مواردی با نمایش رفتارهای مردانه، قدرت و توانمندیهایش را به رخ جامعه مردان میکشید.
شهرت زینب پاشا
نام زينب پاشا از زمانی بر سر زبانها میافتد که ناصرالدينشاه امتياز خريد و فروش توتون و تنباکو را در سراسر ايران به يک شرکت انگليسی واگذار میکند. تبريز از نخستين شهرهایی است که در اعتراض به این معاهده پرچم مخالفت را بلند ميکند. بازار اين شهر به علامت اعتراض بسته میشود و بیش از بيست هزار نفر مسلح میشوند. به شاه تلگراف میزنند که به هيچوجه زير بار اين قرارداد نخواهند رفت. پس از چند روزی که از بسته شدن بازار میگذرد، ماموران دولتی به زور ارعاب و تهديد و وعده و وعيد بازاريان را مجبور به باز کردن بازار میکنند اما چند ساعتی از باز شدن بازار نگذشته بود که «دستهای از زنان مسلح با چادرهای به کمر بسته، در بازار ظاهر میشوند و دست به اسلحه برده و بازار را میبندند.» رهبری اين زنان برعهده زينب بود که نقشه اعمال فشار و ارعاب ماموران دولتی را در باز کردن مجدد بازار نقش بر آب میکرد، چرا که هر بار حضور زینب و یارانش با اسلحه گرم، سنگ و چماق در بازار، توان و ابتکار عمل را از سربازان دولتی سلب کرده بود. از دیگر عملیات معروف و مشهور تحت رهبری زینب میتوان به مصادره انبار میرزا عبدالرحیم، قائممقام پیشکار وقت آذربایجان و حمله به خانه و انبار نظامالعلما اشاره کرد.
ارتباط زینب پاشا با قیام مشروطه
هر چند زندگی و شخصیت زینب پاشا ابتدا در ارتباط با قیام مشروطه در تبریز مورد توجه و مطالعه قرار گرفت اما بر طبق شواهد موجود، قریب به اتفاق فعالیتهای وی در جهت حمایت از تهیدستان و سیر کردن خیل گرسنگانی شکل گرفته است که به علت بی کفایتی دولت با گرسنگی و مرگ دست و پنجه نرم میکردند و به عبارتی، سبک و شیوه مبازرات و حملات وی، همانند عیاران و لوطیان آن زمان انجام میگرفت و هدف اصلی، غارت اموال اغنیا و محتکران و تقسیم آن در بین فقیران بود. لذا این فعالیتها نمیتواند در راستای قیام مشروطه تعریف شود. دلیل دیگر در تائید این نظر فوت وی قبل از امضای فرمان مشروطیت است. دکترسیروس برادران شکوهی معتقد است مرگ وی در تاریخ ۱۳۱۹ ه. ق. اتفاق افتاد در حالیکه فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه در سال ۱۳۲۴ ه. ق. صادر شد. بنابراین قیام زینب مستقل از قیام مشروطهخواهی بود و تحت رهبری وی پیش میرفت و هر بار دولت مردان و متمولانی را نشانه می گرفت که در احتکار و گرانی نان و گندم نقش داشتند.
پایان زندگی زینب پاشا
همچنان که از ابتدای زندگی زینب پاشا اطلاعات چندانی در دست نیست، چگونگی سالهای آخر عمر وی نیز در پرده ای از ابهام قرار دارد. تنها مورد ذکر شده مربوط به سفر وی به منظور زیارت کربلا است. گفته میشود زینب در سال ۱۳۱۹ه. ق. با کاروانی به همراه عده ای از یاران خود برای زیارت عازم عراق میشود. گویا در خانقین ، هنگام تفتیش زوار با سربازهای عثمانی، به علت آزار و اذیت و هتک حرمت زائران با سربازان درگیر شده و در نهایت سربازان عثمانی مجبور به فرار میشوند. زینب با همان کاروان عازم کربلا شده و در راه بهعلت بیماری فوت کرده و پیکرش در کربلا دفن میشود.